مروری بر تنش های تجاری و نظامی چین و آمریکا
دوره فعلی دوره ای است که پژوهشگرها از آن با صفت انقلاب صنعتی چهارم یاد می کنند. انقلاب و دگرگونی بزرگی که تکنولوژی و ابزارهای اطلاعاتی، پایه، محرک، و البته ابزار سپری کردن آن به شمار می روند. در این بین صنعت نیمههادیها بهعنوان ستون فقرات این دوره و فناوری اطلاعات به شمار می رود و از گوشیهای هوشمند تا ابررایانهها را تحت پوشش قرار میدهد. با افزایش وابستگی جهانی به این قطعات، و البته محدودیت منبع ها و ظرفیت ها برای تولید، رقابت شدیدی در این بین شکل گرفته است که دو ابر قدرت جهانی از جمله چین و ایالت های متحد آمریکا، بازیگرهای آن هستند. تنش و رقابتی که از آن با ترکیب «جنگ تراشه ها» یاد می شود. با این حال بر خلاف نام آن، این جنگ تنها به تراشه های ساده ساخت تایوان محدود نمی شود و دامنه ای فراتر از مسئله های اقتصادی و تکنولوژیک دارد و زمینه های امنیت ملی، و ژئوپولیتیکی را نیز در بر می گیرد.
روشن است که دامنه این تنش تجاری و شاید در آینده ای نزدیک جنگ نظامی میان دو ابر قدرت، همه جهان را در بر می گیرد و کم تر کشوری از پس لرزه های آن بی تاثیر خواهد بود. با توجه به این موضوع و هم چنین بیش از دو دهه فعالیت مستمر و موثر در صنعت فناوری اطلاعات کشور، بر آن شدیم تا به این بهانه و به وسیله این یادداشت، مروری بر این موضوع داشته باشیم.
جنگ تجاری و تنش نظامی میان چین و آمریکا از چه زمانی و به چه دلیلی آغاز شد؟
صنعت نیمههادیها از زمان ظهورش در نیمه دوم قرن بیستم تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است. این صنعت ابتدا تحت تسلط و انحصار ایالت های متحد آمریکا بود، اما در پایان قرن بیستم، کم کم از انحصار آمریکا درآمد و امکان تولید و استفاده از این فناوری به شرق آسیا به ویژه تایوان و کره جنوبی هم منتقل شد و این دو کشور هم به بازی گردان های این صنعت تبدیل شدند.
رفته رفته و با شتاب گرفتن اصلاحات اقتصادی چین در دهه نخست قرن جدید، این کشور با آرمان و بلند پروازی های تازه، تصمیم گرفت تا به یکی از رهبرهای جهانی در زمینه تولید نیمه هادی تبدیل شود که البته چندان بی هزینه نبود و در گام نخست به رقابت استراتژیک با آمریکا منتهی شد. اما چرا رقابت در زمینه تولید نیمه هادی به رقابت تجاری و سپس تنش تجاری منتهی شد؟
اگر نگاهی به گذشته و تاریخ داشته باشیم، در می یابیم که تکنولوژی همواره به عنوان یکی از اهرم های قدرتمند و استراتژیک (اگر نگوییم استراتژیک ترین) برای دست یابی به هدف های نظامی و اقتصادی به کار رفته است. با گسترش بلند پروازی های اژدهای زرد، رفته رفته آمریکا موقعیت استراتژیک خود را در خطر دید و مقابله با پیشرفت چین در این عرصه را در دستور کار خود قرار داد. هرچند جدا از مورد یاد شده، نیمه هادی ها نقشی گسترده و حیاتی در هوشمند سازی تجهیزات نظامی دارند که خود عاملی مهم برای دمیدن در آتش جنگ به شمار می رود. با این حال ماجرا به این دو ابر قدرت منتهی نشده است و پای کشور سومی هم در میان است.
کشور های درگیر در جنگ تراشه کدام کشورها هستند؟
همان گونه که یاد شد، تایوان به دلیل توانمندی و پتانسیل فزاینده در تولید و گسترش صنعت نیمه هادی و تراشه، به طرف سوم این درگیری ها تبدیل شده و در کنار چین و آمریکا، سومین کشور درگیر در جنگ تراشه است. در بخش زیر خلاصه ای از کشورهای درگیر در جنگ تراشه و ارتباط آن ها با این جنگ را می خوانیم.
- ایالات متحده:آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به عنوان پیش قراول و مهد تکنولوژی و مهندسی شناخته می شود. کشوری که شرکتهای بزرگی مانند اینتل، انویدیا، گوگل، متا، مایکروسافت، آمازون، تسلا، اپل، اوراکل، و کوالکام را درون خود جای داده و همواره در طراحی و تولید نیمه هادی ها پیشتاز بوده است. با این حال از ابتدای قرن بیست و یکم به دلیل چالش های اقتصادی و هم چنین نیرو و بستر کار ارزان در کشورهای جنوب شرق آسیا به ویژه تایوان، این بخش از صنعت خود را برون سپاری کرده است.
- چین: پس از جنگ جهانی دوم و دوره طولانی خواب عمیق، اژدهای زرد با با ابتکارهای دولتی و برنامه های آرمانی، تلاش کرد تا به کشوری پیشتاز و توسعه یافته در همه عرصه های دانش و فناوری، بدل شود و خودکفایی در تولید نیمه هادی ها بخش کوچک ولی مهمی از این آرمان بود. شرکتهایی مانند SMIC (شرکت تولید نیمههادیهای بینالمللی چین) از جمله بازیگرهای مهم این کشور هستند هرچند که با چالش های فناورانه زیادی دست و پنجه نرم می کنند و همین چالش ها نیز بهانه و محرک دست درازی چین به تایوان شده است.
- تایوان: همان گونه که یاد شد، در حال حاضر به عنوان فعال ترین و پیشرفته ترین کشور در زمینه تولید تراشه به شمار می رود و جدایی آن از چین پس از جنگ جهانی دوم، خود عامل و بهانه ای دیگر شده است که بر تنش میان چین و آمریکا و البته تایوان افزوده است. شرکت تایوانی TSMC (شرکت تولید نیمههادیهای تایوان) مهم ترین تولید کننده تراشه در جهان است که کالاهای خود را به همه شرکت ها و غول های فناوری جهان عرضه می کند.
از سال 2020 و اعمال تحریم های صدور فناوری به چین از سوی دولت آمریکا، این کشور بر آن شده است تا افزون بر تصاحب تایوان و بازگرداندن آن به قلمرو اژدهای زرد، در زمینه تولید نیمه هادی نیز به مزیت رقابتی دست یابد و عنصری اثرگذار باشد.
محرک و پیامدهای اقتصادی تنش میان چین و آمریکا
با این حال آرمان گرایی، استقلال، و گسترش قلمرو تنها بخشی از ماجراست و این تنش روی دیگری هم دارد. گذشته از موردهای یاد شده، امروز صنعت تراشه و نیمه هادی به قطبی چند تریلیون دلاری با پیامدهای اقتصادی مثبت و منفی چشم گیر و تکان دهنده تبدیل شده است که هر کشوری را به حرکت وا می دارد. چین هم بر آن شده تا با ورود به این عرصه موثر و استراتژیک، سهم قابل توجهی برای خود داشته باشد. در ادامه به تعدادی از محرک های اقتصادی تنش میان دو ابر قدرت جهانی می پردازیم.
- زنجیرههای تأمین جهانی: پاندمی سال 2020 (کوید 19) نه تنها نقش موثری بر رشد و تقویت صنعت فناوری اطلاعات داشت، که نقطه های ضعف و کمبودهای زنجیره تامین صنعت نیمه هادی و تراشه را برجسته کرد و همین سبب شد تا هر دو ابر قدرت بیش از پیش به نقش موثر این صنعت در دوره های آتی پی ببرند.
- سرمایهگذاری و یارانهها: به دنبال برجسته شدن نقش تراشه ها در آینده بشر، ایالات متحده قانون CHIPS را تصویب کرده و میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای گسترش و تقویت تولید نیمههادیهای داخلی انجام داد. به دنبال آن، دولت چین هم دست به کار شد و منبع های مالی و غیرمالی زیادی برای تقویت این بخش در نظر گرفت.
- سهم بازار : با گسترش سهم بازار و پیشرفت شرکت های فناوری مانند گوگل، متا، و انویدیا، رقابت برای تسلط یافتن بر منبع های استراتژیک تولید تراشه که زیربنای حیات و دوام این شرکت ها به شمار می رود، افزایش می یابد و افزون بر تشدید رقابت برای تسلط بر بازار، پای دو کشور را هم به میدان رقابت و البته تنش باز می کند.
چالشهای مقابل دولت چین برای توسعه صنعت تراشه
حال پرسش این است که دولت چین در این راه با چه چالش هایی رو به رو است؟ ایالات متحده در طراحی نیمههادیها، بهویژه در گرههای پیشرفته (۵ نانومتر و کمتر) پیشتاز است. با این حال، جاهطلبیهای فناوری چین چندان بی هزینه نخواهد بود:
- محدودیتهای تولید: با وجود سرمایهگذاریهای فراوان، شرکتهای چینی در فرآیندهای پیشرفته تولید با مشکل های زیادی مواجه هستند. برای نمونه، فناوریهای پیشرفته شرکت تایوانی TSMC هنوز برای بسیاری از شرکتهای چینی در دسترس نیست که البته این نیز به دلیل اعمال تحریم های صادرات فناوری تراشه از سوی آمریکا ایجاد شده است.
- مالکیت معنوی و نوآوری: ایالات متحده کنترلهای سختگیرانهای در مورد صادرات فناوریهای پیشرفته نیمههادی اعمال کرده است که دسترسی چین به IP های حیاتی را محدود میکند و شکاف مهمی در توسعه و امکان سازی های فناورانه ایجاد کرده است.
- تحقیق و توسعه: ایالات متحده بهطور قابل توجهی در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری میکند و نوآوری را از طریق همکاری بین صنعت و دانشگاهها تشویق میکند. چین در این زمینه پیشرفتهایی دارد، اما هنوز در زمینه فناوریهای نوآورانه عقبتر است. برخی دیدگاه حاکمیت مرکزی و کمونیستی دولت چین را مانعی برای رشد پژوهش و توسعه در این کشور می دانند.
جنگ تراشه از نگاه سیاسی، امنیتی، و نظامی
گذشته از چالش ها و مانع های اقتصادی و علمی در زمینه جنگ تراشه، چالش های سیاسی، امنیتی، و نظامی مهمی نیز در این بین هستند که پیامدهای منفی این جنگ را دو چندان می کنند. برخی از این چالش ها عبارت اند از:
- کاربردهای نظامی: نیمههادیها برای فناوریهای نظامی پیشرفته، از جمله هوش مصنوعی، رایانههای کوانتومی و قابلیتهای سایبری حیاتی هستند. از این رو می توان گفت که کنترل زنجیرههای تأمین نیمههادی بهعنوان یک عامل کلیدی برای دفاع ملی و افزایش توانمندی به شمار می آید.
- ریسکهای امنیت سایبری: نگرانیها درباره جاسوسی و یکپارچگی زنجیرههای تأمین نیمههادی، ایالات متحده را به اجرای مقررات سختگیرانهتر در مورد انتقال فناوری و سرمایهگذاریهای خارجی واداشته است.
- تنشهای ژئوپولیتیکی: رقابت ایالات متحده و چین فراتر از تجارت گسترش مییابد و بر اتحادها و مشارکتها در سطح جهانی تأثیر میگذارد و در نتیجه کشورها بهطور فزایندهای تحت فشار قرار میگیرند تا در این تقابل فناوری جانبداری کنند.
جنگ تراشه به کجا خواهد رسید؟
با توجه به شرایط فعلی و تنش های تجاری سنگین میان چین و آمریکا و هم چنین تحرک های نظامی فعال چین در اطراف تایوان، و البته گسترش هوش مصنوعی و نیاز روز افزون شرکت های فناورانه به تراشه، می توان گفت که جنگ تراشه ها تا مدت ها ادامه خواهد داشت و در شرایط فعلی نمی توان پایانی برایش ترسیم کرد. افزون بر این دو کشور به سرمایهگذاری سنگین در فناوریهای نیمههادی ادامه خواهند داد و بازار این صنعت هم چنان از پتانسیل فزاینده برای رشد و تقاضای بالا خبر می دهد. با این حال می توان سناریوهای زیر را برای محدود کردن پایان این جنگ عرضه داشت:
- جداسازی زنجیرههای تأمین: با توجه به تمایل هر دو کشور برای خودکفایی در زمینه تولید نیمه هادی (هرچند آمریکا به تنهایی به این خودکفایی دست یافته است)، می توان انتظار داشت که این صنعت با دو اکوسیستم متفاوت در دو نقطه شرق و غرب جهان به رهبری چین و آمریکا مواجه شود که البته بر بازار و مصرف این کالا نیز تاثیر خواهد داشت.
- همکاری: هرچند رقابت و تنش میان این دو کشور فزاینده است، اما با نگاهی به گذشته می توان انتظار داشت که در برخی زمینه ها فرصت همکاری و هم افزایی میان این دو ملت پدید آید که البته نیاز روز افزون جهان به استاندارد و مقررات زیر بنایی در این صنعت، مهر تاییدی بر این نگرش است.
- رقابت در نوآوری: از سویی دیگر می توان انتظار داشت رقابت و تنش میان دو کشور، جای خود را به رقابت در نوآوری بدهد چرا که هر دو کشور بارها در حرف و عمل نشان داده اند که در زمینه فناوری های نوپدید از جمله رایانه های کوانتومی، هوش مصنوعی و فناوری G5 پیشرو و متعهد به رشد و پیشرفت هستند.
از جنگ تراشه تا جنگ ماشه
جنگ تراشهها بین ایالات متحده و چین یک درگیری چندوجهی است که پیامدهای وسیعی برای فناوری، اقتصاد و سیاست جهانی دارد. در حالی که هر دو کشور برای تسلط بر این عرصه رقابت میکنند، نتایج این رقابت شکلدهنده آینده صنعت نیمههادی و بهطور کلی جهان خواهد بود. درک این چشمانداز پیچیده به بازیگرهای این صنعت، دولت ها، و هم چنین مردم جهان کمک می کند تا چالش ها و فرصت های نهفته در آن را درک کنند و چشم انداز بهتری از دگرگونی ها و پیامدهای ناشی از این تنش نظامی و فناورانه، داشته باشند. با این حال با نگاهی به رزمایش های گسترده چین اطراف تایوان و هم چنین ادعای دولت چین برای تملک و تصاحب تایوان، و البته هشدار ایالت های متحد آمریکا مبنی بر مداخله نظامی، دور از انتظار نخواهد بود اگر جنگ تراشه ها به جنگ ماشه ها منتهی شود.